داستانِ یک رازپژوهی
نویسنده: شایان ریحانی
زمان مطالعه:3 دقیقه

داستانِ یک رازپژوهی
شایان ریحانی
داستانِ یک رازپژوهی
نویسنده: شایان ریحانی
تای مطالعه:[تا چند دقیقه میتوان این مقاله را مطالعه کرد؟]3 دقیقه
بخش زیادی از علایق و زندگی من را سنگنبشتهها، کتیبهها و گِلنوشتهها شکل میدهند. همچنین عمدهی مطالعات ایران باستان، بهویژه دورهی هخامنشی نیز با تمرکز بر همینها جریان پیدا میکنند. از میان سنگنبشتههای هخامنشی، بزرگترین سنگنبشتهی جهان، بیستون، برای من رازآمیزتر و حیرتانگیزتر بوده است؛ بهطوریکه بارها خواب وقایعِ یادشده را در آن دیدهام. داریوش اول در این سنگنبشته بهقدرترسیدن و سالهای نخستین شاهی خود را شرح داده است، که از همه پررمزورازتر شیوهی بهقدرترسیدنِ او پس از کمبوجیه است.
اینجا ناچارم کمی به عقب بازگردم، به پیش از نگارش سنگنبشته و قدرتگرفتنِ داریوش. کورش بزرگ، دو پسر بهنامهای کمبوجیه و بردیا داشت. کمبوجیه، پس از او شاهنشاه ایران شد. سپس قصد تصرف مصر کرد و به آنجا لشکر کشید. داریوش در سنگنبشتهی بیستون میگوید که کمبوجیه پیش از رفتن به مصر، برادر خود، بردیا را مخفیانه به قتل رسانده است. کار پیشینهشناس اینجاست که سخت میشود. ما میدانیم که راستی و راستگویی از اساسیترین خلقیات ایرانیان باستان بوده است. اما آیا واقعاً داریوش راستش را گفته است؟
منابع را ورق میزنم. کمبوجیه مصر را گرفته است. درحالیکه در ایران او را «مستبد» صدا میزدند؛ فردی بهنام بردیا تاجوتخت را غصب میکند. اما بردیا که مرده است. کمبوجیه در راه برگشت به پایتخت میمیرد، یا کشته میشود. از سوی دیگر، داریوش و سران پارسی نیز قصدِ شورش کرده و بردیا را از حکومت برمیاندازند. اما کدام بردیا؟
داریوش در بیستون میگوید مُغی بهنام گئومات که شباهت زیادی به بردیای واقعی داشته، از مرگ او باخبر بوده و خود را جای او میزند. اما چگونه میشود که ماهها هیچکس از درباریان، حرمسرا و... متوجه نبودِ بردیای واقعی و تفاوت گئومات با او نشده باشند؟ اگر داریوش داستان را برای مشروعیتبخشی به سلطنت خود اینچنین روایت کرده باشد، چه؟ داریوش با همهی باور خود به راستی، بارها در بیستون از خواننده میخواهد که گفتههایش را باور کند. بهگفتهی داندامایف، مورخ سرشناس، داریوش در بیستون 34بار از واژههای «دروغ» و «دروغگو» استفاده کرده است. همهی این مسائل شکبرانگیز است.
اما همهچیز تنها سنگنبشتهی داریوش نیست. منابع یونانیِ همعصر با هخامنشیان نیز روایت داریوش را تا حدودی تایید میکنند. منابع را ورق میزنم. نمیتوانم پاسخ نهایی را بیابم. آیا واقعاً داریوش خونِ بردیا، فرزند کورش بزرگ را ریخته است یا نه، تنها سر از تن متقلبی بهنام گئومات جدا کرده است؟ پاسخ این پرسش هرچه که باشد هنوز قابلبیان نیست و چون رازی سربهمهر گریبان پیشینهشناسان را میفشارد. واقعیت این است که دنیای تاریخ، سنگنبشتهها، کتیبهها، سکهها و... سراسر راز است. و اگر دستم باز بود، واژهی تاریخپژوه را به رازپژوه تغییر میدادم. شاید باورش سخت باشد، اما گاهی سنگنبشتهی داریوش را زیر لب زمزمه میکنم تا شاید نکتهای دریابم.

شایان ریحانی
برای خواندن مقالات بیشتر از این نویسنده ضربه بزنید.
کلیدواژهها
نظری ثبت نشده است.